دلارامدلارام، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

برای دختر گلمون

ازدواج دایی حسن

 28 تیر ماه 92 ، همزمان با پایان 6 ماهگی دلارام جون ، مراسم عقد دایی حسن و فاطمه جون برگزار شد . مراسم در محضر به سادگی ولی با دنیایی از محبت و صمیمیت برگزار شد و خانواده های عروس و داماد حسابی شادی کردند و به قول معروف سنگ تموم گذاشتند . من هم از طرف خودم ، همسر عزیزم و دختر نازم به این دو عزیز تبریک میگم ، انشاالله که سالهای سال با صمیمیت و محبت در کنار هم زندگی کنند و یه روزی عضو نی نی وبلاگ بشن دوست داشتم زوذتر این پست را بگذارم ولی فرداش برای واکسن دخترم رفتم و بعد هم مسافرت و فراموش کردم . راستی تشکر ویژه از فاطمه جون به خاطر عکس های زیبا و همراهی شون در طول سفر ...
10 مرداد 1392

مسافرت شمال

روز یکشنبه عصر دلارام به همراه مامان و بابا و دایی ها و خاله ها راهی شمال شد . سفر خیلی عالی بود . خیلی خوش گذشت . دست همه درد نکنه  و ممنون از همه که من را همراهی و کمک کردند مخصوصا زن دایی نفیسه که خیلی زحمت کشیدند . به زودی یک سری از عکس های سفر شمال و عکس های دلارام جون را توی وب میزارم .  
9 مرداد 1392

واکسن 6 ماهگی

سلام گل مامان دیروز به همراه مادر جون رفتیم بهداری . ن.بت واکسن 6 ماهگی بود . خیلی گریه کردی و از عصر هم بیقراری شروع شد و شب هم خوب نخوابیدی . دلم برای دختر گلم خیلی می سوزه  . عزیز مامان  
30 تير 1392
1